Web Analytics Made Easy - Statcounter

یکی از شخصیتهای نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر علی(ع) است. وی در هنگامی که پیامبر اسلام از همه سو هدف تیرهای زهرآگین مشرکان مکه بود مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت مسلمانان نقش مهمی ایفا نمود.

به گزارش قدس آنلاین؛ متاسفانه این رادمرد الهی با همه فداکاریهایش از اسلام که بر دوست و دشمن پوشیده نیست سخت مظلوم واقع شده و تمام تلاشهای او درباره پیامبر اسلام(ص) نه تنها در تاریخ به فراموشی سپرده شده بلکه حتی نسبت کفر و شرک به این مسلمان با فضیلت داده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ابوطالب و فاطمه بنت اسد، پدر و مادر علی(ع) هر دو از ابتدا موحد و خدا پرست و بر آیین توحیدی ابراهیم حنیف بوده اند و پس از ظهور اسلام به پیامبر(ص) ایمان آوردند و با اعتقاد به دین و آیین محمد(ص) از دینا رفتند.

نام و نسب ابوطالب

نام ابوطالب، «عمران » است و بعضی او را «عبدمناف » نامیده اند. چون فرزند بزرگش «طالب » بود، او را ابوطالب خواندند. وی ۳۵ سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در مکه معظمه در خانواده ای برجسته و خدا شناس دیده به جهان گشود. او با عبدالله پدر پیامبر(ص) برادر بود. پدرش «عبدالمطلب » جد پیامبر اسلام است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می شناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین توحید ابراهیم یاد می کردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب «سید البطحاء» آقای سرزمین مکه و حومه آن و «ساقی الحجیج » آب دهنده حاجیان خانه خدا و «ابوالساده » پدر بزرگواریها و «حافر الزمزم » ایجاد کننده چاه زمزم می خواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(ص) بسیار کوشا بود. شیعه و اهل سنت بر این حقیقت معترف اند.

ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او عقیل و سومین آنها جعفر معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را «ام هانی » می خواندند و دختر دیگرش «ریطه » یا «اسماء» است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند.

فرازهایی از زندگی پر افتخار ابوطالب

ابوطالب در خانواده ای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر آیین حنیف ابراهیمی قدم برمی داشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت.

ابوطالب نه تنها تحت تاثیر شرک و بت پرستی مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های جاهلیت ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود حرام ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی، برحذر داشت. او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل » را در امر قضا، سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام «قسامه » تثبیت کرد.

مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از هجرت، بعد از آن که پیامبر(ص) و یارانش از «شعب » خارج شدند، در ماه شوال یا ذی القعده در سن ۸۴ سالگی از دنیا رفت.» و در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به «قبرستان ابوطالب» دفن کردند.

با مرگ او خیمه ای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه اسلام را از دست دادند. ابن کثیر و ابن اثیر نقل می کنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - می ریختند. اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت حضرت خدیجه، رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر خدا، دو چندان شد.

درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر(ص) می فرماید: تا زمانی که ابوطالب زنده بود، قریش نمی توانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.

ابوطالب پس از درگذشت عبدالمطلب، کفالت و سرپرستی محمد(ص) را که هشت ساله بود به عهده گرفت و تا هنگام وفاتش، ۴۲ سال تمام پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت. و در تمام حالات، در سفر و حضر ازاو حراست و حفاظت کامل نمود و در راه هدف مقدس پیامبر اسلام که نشر آیین یکتاپرستی و ریشه کن کردن شرک و بت پرستی بود از هیچ کوششی دریغ ننمود، حتی به مدت سه سال در کنار پیامبر(ص) و سایر بنی هاشم در «شعب ابی طالب » - که دره ای خشک و سوزان بود - به سر برد. وی همواره ایمان خود را کتمان می کرد تا بهتر از اسلام و حضرت محمد(ص) دفاع نماید. او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو می کند.

ابوطالب و راهب مسیحی

ابوطالب علاقه شدیدی به حضرت محمد(ص) داشت. در خانه خود او را بر فرزندان و سایر اهل خانه ترجیح می داد. اتفاقی پیش آمد که بر علاقه اش نسبت به او افزود و سعی خود را در حفاظت و مراقبت از جان او دو چندان کرد. آن اتفاق، سفر تجارتی ابوطالب به شام بود. هنگام حرکت، محمد(ص) که هنوز دوازده بهار از عمر او نگذشته بود زمام شتر عمو را گرفت و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: عمو جان، مرا به که می سپاری؟

ابوطالب از این جمله اندوهگین شد و تصمیم گرفت برادرزاده اش را همراه خود ببرد. او را بر روی شتری که خود سوار بود جای داد و با خود به شام برد، در طول مسیر به محلی به نام «بصری » رسیدند. دیری در آن جا بود و راهبی نصرانی در آن سکونت داشت. رهبانان دیگر برای دیدار ازراهب بزرگ به آنجا می آمدند. هر سال قافله ای از قریش از آن محل می گذشت و راهب به آنها اعتنایی نمی کرد. در آن سال بر خلاف گذشته، راهب از اهل قافله دعوت به عمل آورد و آنها را اطعام داد.

راهب متوجه ابری شد که بر فراز قافله قریش سایه افکنده است. دانست کسی در میان این جمع مورد عنایت خدای بزرگ است. اهل قافله پس از آن که به دعوت راهب وارد صومعه شدند، راهب دید ابر از حرکت باز ایستاده است. سؤال کرد: «آیا کسی از قافله بیرون مانده است؟» گفتند: «کودکی نزد شتران و بارها مانده است».

راهب گفت: «بگویید او هم داخل شود.» محمد(ص) وارد شد. راهب قامت او را به دقت نظاره کرد. یکی از اهل کاروان خطاب به راهب گفت: «در گذشته از ما پذیرایی نمی کردی، آیا پی آمدی روی داده است که ما را به حضور پذیرفته ای؟»راهب در پاسخ گفت: «آری چنین است. شما اینک میهمان من هستید» پس از آن که اهل کاروان غذا خوردند و متفرق شدند، راهب با ابوطالب و حضرت محمد (ص) در کنجی در خلوت به گفتگو نشستند. راهب خطاب به محمد(ص) گفت: «ای پسر، تو را به لات و عزی - دو بت بزرگ در مکه - قسم می دهم که هر چه را می پرسم پاسخ گویی».

حضرت محمد فرمود: با سوگند به بت لات و عزی از من چیزی سؤال نکن. به خدا قسم به هیچ چیزی مانند آنها بغض و عداوت ندارم.» راهب گفت: «پس تو را به خدا قسم می دهم سؤالات من را پاسخ گویی.» حضرت محمد(ص) گفت: «از هر چه می خواهی سوال کن».

سپس راهب مطالبی درباره حالات حضرت، از خواب و بیداری و سایر کارهایش پرسید. حضرت همه را همانگونه که راهب فکر می کرد و در انجیل و سایر کتابها درباره پیغمبر خاتم خوانده بود، پاسخ داد. سپس تقاضا کرد که بین دو شانه او را ببیند. راهب مهر نبوت را میان دو شانه حضرت مشاهده کرد. بعد سؤالاتی از ابوطالب کرد. از او پرسید: «این پسر با تو چه نسبتی دارد؟ گفت: «فرزند من است » راهب گفت: «او فرزند تو نیست » ابوطالب گفت: «او فرزند برادر من است » راهب پرسید:«پدرش کجاست؟» ابوطالب گفت: «پدرش در هنگامی که مادرش او را آبستن بود از دنیا رفت.» راهب کلام ابوطالب را تصدیق کرد و گفت: «او را به مکه بازگردان و در حفظ او از دست یهود کوشا باش.

اسلام ابوطالب و تهمت های ناروا

علمای امامیه و نیز علمای زیدیه و برخی از علمای  اهل سنت به استناد روایات اسلامی و حکایات تاریخی بر این عقیده اند که ابوطالب پس از بعثت پیامبر(ص) و اعلان علنی اسلام در سال سوم بعثت پس از نزول آیه «و انذر عشیرتک الاقربین »  به آیین حیاتبخش اسلام ایمان آورد و تا روزی که زنده بود مسلمان بود و با دلی مالامال از ایمان و اخلاص به آیین توحید از این دنیا رفت اما برای آن که از آیین یکتاپرستی بهتر دفاع کند و مسؤولیت خود را در حفظ جان پیامبر(ص) در پیشبرد اهدف اسلام بیشتر ادا نماید، تقیه کرد و ایمان و اعتقاد خود را نسبت به اسلام و پیامبر(ص) کتمان نمود.

حمایت از رسول خدا

بدون تردید حمایتهای همه جانبه ابوطالب از پیامبر اسلام انگیزه الهی و معنوی داشته است; نه انگیزه ای مادی و تعصب قومی. به طور قطع او تشخیص داده بوده که «پیامبر(ص) مظهر کاملی از انسانیت و فضیلت است و آیین او بهترین برنامه سعادت بشریت است، و دفاع از چنین مکتبی، فضیلت و شرف است.» از این رو او با عقیده به آیین و مکتب اسلام در مقام دفاع از برادرزاده اش برخاست و مدت ده سال باقیمانده عمرش که پس از بعثت آن حضرت در قید حیات بود، لحظه ای از فداکاری و از خودگذشتگی ننشست و با قلبی مملو از ایمان و اعتقاد به خدا و قیامت و پیامبر(ص) جهان را وداع گفت و در جوار رحمت حق و رضوان او آرام گرفت.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: حضرت ابوطالب علیه السلام امام علی ع پیامبر اسلام حضرت محمد ص پیامبر ص

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۷۹۸۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حسن تدبیر دانشجویان عمره‌گزار را در اولویت قرار دهید

به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،  حجت‌الاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب، روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت در همایش عمره دانشجویی در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد در جمع دانشجویان عمره گزار با اشاره به کلیدهای اصلی موفقیت در سفر به سرزمین وحی اظهار داشت: برای اینکه سفر خوب و پرباری داشته باشید برنامه ریزی و حسن تدبیر را در اولویت قرار دهید.

سرپرست حجاج ایرانی با بیان اینکه نزدیک به ۶ میلیون عمره گزار برای این سفر معنوی در صف انتظارهستند، اظهار داشت: لطف خدا شامل حال شما دانشجویان شده است، با نیت خالص به این سفر بروید و در انجام اعمال خود دقت کنید و از فیوضات آن بهره مند شوید.

وی با بیان اینکه اخلاص در سفر عمره از جانب خداوند به طور جداگانه توصیه شده است، کلید موفقیت دیگر سفر به سرزمین وحی را معرفت دانست و خطاب به حاضران گفت: آداب و مناسک عمره را فرا بگیرید و با آگاهی اعمال و مناسک را انجام بدهید. پیامبر بزرگ الهی هم از خداوند طلب راهنمائی در مناسک کرد: أَرِنَا مَنَاسِکَنَا.

وی بر لزوم بازشناسی تاریخ و جغرافیای حج و اماکن مقدس سرزمین وحی تاکید و به دانشجویان توصیه کرد که درباره جنگ‌های پیامبر (ص) در این سرزمین مطالعه کنند و به بازشناسی درس های وقایعی که در عصرحضرت رسول (ص) اتفاق افتاده است، پرداخته و از خود سوال کنیم چقدر در کارهایی که انجام می دهیم به اعمال رسول اکرم (ص) و یاران آن حضرت شبیه است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین نواب با اشاره به واقعه جنگ اُحد ادامه داد: مردم در این جنگ شش گروه شدند، برخی ازآنها در مسیر از پیامبر جدا شدند و پیامبر را همراهی نکردند. گروه دوم تیراندازان مستقر در جبل عینین بودند که به آنان فرمودند در ارتفاعات چه پیروز شدیم چه شکست خوردیم بمانید، اما گروهی از ارتفاعات پایین آمدند و دنبال جمع کردن غنائم بودند. گروه سوم شهدای سرفراز بودند که در نزد خداوند روزی دارند و خشنود شدند. گروه چهارم فراریان از جنگ بودند که حتی پشت سر خود را نگاه نکردند. علاوه براین یک گروه هم منافقین و ششمین گروه جانبازانی بودند که همراه پیامبر در روز بعد در تعقیب دشمن به حمراء الاسد رفتند و به دعوت پیامبرجواب مثبت دادند. با توجه به این شرح حال جایگاه ما در مسائل سیاسی و اجتماعی کجا قرار دارد؟ توجه و تفکر به این موضوعات کلیدهای استفاده کردن از سفر به سرزمین وحی است.

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در پایان سخنان خود از دانشجویان خواست که در این سفر از روحانیون کاروان بهره ببرند و افزود: زائر جایگاه ویژه‌ای نزد خدا دارد. درجمع شما برخی افراد هستند که پدرند یا در آینده پدرخواهند شد، در کنار کعبه برای پدران و فرزندانتان دعا کنید و دعای ۲۴ و ۲۵ صحیفه سجادیه را در مسجدالحرام به طور ویژه بخوانید.

سیدسلمان سیدافقهی قائم مقام بنیاد ملی نخبگان دیگر سخنران این همایش بود که در باره نقش مهم سفر به اماکن زیارتی در جهان اسلام در یکپارچگی و افزایش ایمان مومنان سخن گفت.

وی افزود: اسلام دینی است که پاسخ نیازهای بشریت برای سعادت را در خود دارد، آنچه که دین اسلام به آن دعوت کرده عبور از ظواهر و رسیدن باطن امور است که در نهایت به تدبیر در امور و رسیدن به راه‌حل درست منتهی خواهد شد.

در این همایش که حجت الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و چند تن از مسئولان ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان حضور داشتند اعلام شد که یک کاروان ۱۶۴ نفره از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس برای سفر ده روزه در قالب کاروان های عمره گزار فردا چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) همزمان با سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم به سرزمین وحی اعزام خواهند شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بزرگترین حامی حقوق زن اسلام است
  • ‌معلم چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ + فیلم
  • اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • استاندار لرستان باحضور در یک مدرسه روستایی روز معلم را گرامی داشت
  • آیت‌الله نوری همدانی: دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
  • حسن تدبیر دانشجویان عمره‌گزار را در اولویت قرار دهید
  • آیت‌الله رمضانی: دشمنان می‌خواهند شریعت اسلام را تعطیل کنند
  • شایعه داغ در اصفهان؛ «محمد» نام جدید ژوزه مورایس؟